دوشنبه ۵ آذر ۱۴۰۳ |۲۳ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 25, 2024
استقلال حوزه علمیه و دولت جمهوری اسلامی ایران

حوزه/ مسئله‌ اصلی که اکنون در حوزه مطرح است استقلال از دولت به‌معنای قوه‌ مجریه نیست؛ هرچند ممکن است عده‌ای دغدغه داشته باشند که خیلی به لحاظ مالی وابسته نباشیم؛ اما در هیچ دوره‌ای دولت، نتوانسته آن مقدار به حوزه فشار بیاورد که موضع سیاسی‌اش را تغییر دهد.

به گزارش خبرگزاری «حوزه» کتاب حاضر در بردارنده 5 فصل می باشد که به قلم رضا عیسی نیا از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی منتشر شده است.

در طول تاریخ حیات حوزه های علمیه شیعی « استقلال» و عدم وابستگی به دولت ها، موضوعی حیاتی برای حوزویان بوده است. این استقلال موجب شده است مراجع و فقهای شیعه به تنها اسلام و احکام اسلامی را پای قدرت و قدرتمندان ذبح نکنند. بلکه تلاش هاس شهادت طلبانه شان دستگاه سیاسی و حاکمان ظالم را به چالش کشانده و در ذهنیت تاریخی جامعه حک کرده است که آنان پناهگاه مردمان و مظلومان بوده اند. امتیاز استقلال حوزه های علمیه شیعه برگ درخشانی است که حوزه به خود می بالد؛ ولی آیا این استقلال در جمهوری اسلامی همانند نظام های سیاسی پهلوی و قاجاری می تواند مسئله ما باشد. از این رو نویسنده تلاش کرده است با نگاهی تحلیلی به این مسئله بپردازد.

کتاب " استقلال حوزه علمیه و دولت جمهوری اسلامی ایران" دارای 5 فصل است که عبارتند از: فصل اول، کلیت و تمهیدات نظری؛ فصل دوم، حاکمیت سیاسی ایران و نهاد مرجعیت؛ فصل سوم، نقش مراجع و نظام سیاسی در مدیریت حوزه علمیه؛ فصل چهارم، حاکمیت سیاسی و سلب قدرت از نهاد های قدرتمند اجتماعی و در آخر فصل پنجم، راهکارها و پیشنهادها برای استقلال حوزه علمیه.

نویسنده بیان می دارد که در رابطه با کتاب «استقلال حوزه‌ی علمیه» پرسش این است که چرا وارد این کار شدیم؟ شهید مطهری یک بحثی داشتند که یکی از افتخارات شیعه در مقابل اهل سنت این است که بالای سر آن‌ها عکسی نیست که خط فرمان از آن‌جا باشد و باعث شود روحانیت نتواند آن خصایصی که در طول تاریخ به یدک می‌کشیده ـ از جمله ظلم‌ستیزی و مردم‌گرایی ـ را با خود همراه داشته باشد. سپس برای بنده این مسأله مطرح شد که روحانیت در دوران طاغوت یک رسالتی داشته و پس از انقلاب رسالت دیگری داشته است. بر اساس فرمایش مقام معظم رهبری که فرمایش امام(ره) نیز هست، انقلاب اسلامی ایران مبتنی بر یک رکن است و آن رکن «حوزه» است. حوزه نیز بر سه رکن استوار است که اگر این سه  با یکدیگر هماهنگ باشند انقلاب پایدار خواهد بود: فقاهت، سیاست و تهذیب نفس. اگر این سه رکن با یکدیگر هماهنگ باشند مشکلی روحانیت را تهدید نمی‌کند. اما آیا روحانیت می‌تواند استقلال خود را در جمهوری اسلامی ایران داشته باشد؟ برای پاسخ به این پرسش، ابتدا استقلال را تعریف کردم؛ این‌که منظور از استقلال، کدام استقلال است؟  اقتصادی، سیاسی  یا قلمرویی؟ مثلاً قلمروی حوزه داخل یک کشوری است؛ مانند ایران؛ اما همین حوزه می‌تواند در لیبی هم نفوذ داشته باشد. مثلاً بوده است مواردی که مسأله‌ای برای مسلمانان لیبی اتفاق افتاده و حوزه نجف فتوا داده و نفوذ کرده است؛ یعنی فتوایشان تا آن‌جا رفته است. پس ابتدا به این پرداختم که مفهوم این استقلال چیست.

سپس به تعریف برخی مفاهیم دیگر پرداختم: حوزه و روحانیت؛ آیا حوزه سازمان است؟ آیا با روحانیت تداخل دارد؟ دولت چیست؟ آیا منظور قوای سه‌گانه است؛ یا نظام سیاسی؛ یا دولت حداکثری (مشتمل بر رهبری و نهادهای تابعه‌ی ولایت فقیه)؟ این‌ها بدین منظور است که وقتی بحث استقلال حوزه‌ی علمیه یا استقلال روحانیت و جمهوری اسلامی را مطرح می‌کنیم بتوانیم بحث را بهتر پی‌گیری کنیم. ورود به بحث هم از دو طریق بود؛ یکی به‌لحاظ مدیریتی که به دوران‌های مدیریتی آیت‌الله استادی، آیت‌الله مؤمن، آیت‌الله فاضل و دیگر بزرگانی که رئیس و مدیر حوزه بودند – قبل از شورای عالی یا پس از آن – پرداختم؛ دیگری واکنش حوزه به چهار رویداد مهم: «انقلاب اسلامی»، «جنگ»، «قائم‌مقامی آقای منتظری» و «رهبری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای»؛ به عبارت دیگر در ارتباط با این حوادث، حوزه چه همراهی‌هایی نشان داده است و آیا استقلال حوزه در این موارد معنا دارد؟

علاقمندان جهت تهیه کتاب به نشانی: قم، میدان شهداء، خیابان معلم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی (نشر پژوهشگاه) مراجعه کرده و یا با تلفن: 37832834-025 تماس بگیرند.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha